بحران در بحران

بحران در بحران و تاثیرآن در زندگی روزمره انسان ها

پاندمی کورونا هنوز بشر را در فاصله ازهم و گاه در قرنطینه نگه داشته است. هنوز این ویروس روزانه هزاران نفر را به کام مرگ می فرستد. پاندمی در روابط انسان ها و در نگاهشان به زندگی تاثیرات ماندگار دارد.

بسیاری خانواده ها در این بحران به عزا نشستند و بسیاری کودکان والدین خود را از دست دادند. در این باره فراوان گفته و نوشته شده است اما هنوز پژوهش های میدانی قابل اعتنا درج و منتشر نشده است. چنین تحقیقاتی، بی تردید داده ها و آمارهای شگفت انگیزی را در مورد ابعاد و پیامدهای پاندمی به نمایش خواهد گذاشت.

مرگ و میر و بحران های فردی و خانوادگی، افسردگی کلان، اضطراب و اختلال خواب، جدائی ها و دست انداز های خانوادگی و فقر بیشتر از پیامدهای مهم این بحران است.

بشر هنوز از بحران کورنا رها نشده بود که جبهه جنگی غیر ضروری و خلاف انتظار همه مردم دنیا در اکراین آغاز شد. روسیه با بهره گیری از برتری نظامی خویش وارد اکراین شده است و مثل یک بازی کامپیوتری( و نه یک واقعیت ملموس و منطبق با استاندارد و کنوانسیون های رایج بشری) با روح و روان و جان و مال مردم این کشور بازی می کند.

در این جنگ بی حاصل:

·       کودکان بیش از هر گروه دیگری در این جنگ آسیب می بینند.

·       سالمندان شانسی برای حفاظت ا ز خود و حتی فرار ندارند

·       زیرساخت ها، آثار فرهنگی و هنری و اما کنی که سال ها سمبل غرور ملی و یادگار سالیان بوده است از بین میرود

·       سربازان جوان جان می بازند

·       حیوانات خانگی بی سرپرست می شوند

·       کینه و بی اعتمادی بر ذهن ها تسلط می یابد

·       خشونت و خشم جای عشق و محبت را می گیرد

·       و همه آثار تخریبی جنگ ظهور پیدا می کند

جهان در عین خشم و ناباوری، نفس ها را حبس کرده و با بی قراری، منتظر توقف این جنگ بی حاصل و غیر ضروری است. این جنگ تنها یک نزاع منطقه ای نیست، یک ضربه و آسیب جهانی است. این جنگ درست در زمانی اتفاق می افتد که جهان درگیر بحران دیگری است و هنوز مجال آسودگی و بازیابی خویش نیافته است. معنای این واقعیت این است که دنیا توان حمل یک بحران مازاد بر بحران جاری(پاندمی) را ندارد. این جنگ یک زلزله است که در همه سطوح روانی، فرهنگی ، اقتصادی، تکنیکی و سیاسی بسیاری از حوزه ها را تخریب می کند.

میلیون ها انسان بی گناه آواره می شوند و ترک دیار می کنند تا در سرنوشتی نا معلوم به سرزمین های نا آشنا پناه ببرند و به حداقل های معیشتی و حفاظتی و تنها برای بقای خویش رضایت بدهند. آنها یک تاریخ را پشت سر خود می گذارند. کافی است چند لحظه خود درا موقعیت این انسان قرار دهیم تا این کابوس وحشتناک را بهتر درک کنیم.

هیچ حادثه ای در زندگی انسان ها ویران ساز تر از جنگ نیست. بحران های طبیعی همچون سیل و زلزله، آتشفشان و پاندمی ها و موارد مشابه را میشه به طبیعت متصل کرد. اما جنگ، ساخته دست خود انسان و از همین منظر کاملا اجتناب پذیر و غیر ضروری است. جنگ ها عموما نتیجه قدرت طلبی و خودخواهی رهبرانی است که برای جان انسان ها ارزش های چندانی قائل نیستند.

بشر در طول تاریخ، هرگز با دو بحران همزمان رو به رو نبوده است. اکنون جنگ اکراین همچون قوز بالا قوز می رود تا سال های زیادی بشر را در بحران ماندگار کند. اگر این جنگ ابعاد گسترده تری پیدا کند در آن صورت کل دنیا وارد یک فاز جدید می شود که بقایش تاریخا به خطر خواهد افتاد.