رازهای داشتن یک خانواده شاد

شادی در خانواده یک موضوع ساکن و از قبل موجود نیست. فضای خانواده و زمینه رفتار متقابل افراد نسبت به همدیگر کیفیت و سرمایه ای است که به تدریج و در طول زمان ساخته می وشد. رسیدن به یک فضای شاد و گرم و صمیمانه دتس نایافتنی نیست اما مستلزم سرمایه گذاری عاطفی و عقلانی-فکری تک تک افراد خانواده و بیش از همه پدر و مادراست
برای فرزندان بدیهی است که همه باید شاد باشند و آنها یک فضای شاد د رخانواده را بسیار طبیعی می دانند. اما زوجی که ستون های خانواده هستند می دانند که برای داشتن چنین بهار پر شکوفه ای می بایست تلاش کنند، دل ها را همسو و از خرده گیری های مغرضانه و ناسازگار پرهیز نمایند
شادی در خانواده هدف همه خانواده ها در طول تاریخ و در همه فرهنگ ها بوده است. اعیاد و مراسم فرهنگی و جشن تولد ها و غیره تنها بهانه هائی برای شادی بوده است. و با حضور شادی در یک خانواده کمتر آسیبی می تواند چنین مجموعه هارمونیک و سازگاری را در هم بریزد. یک خانواده شاد، راضی ایت، زلال و روان و در جریان است و همچون یک جویبار زیبا با وچود کجی های مسیر و موانع فرارو، راهش را به پیش می گشاید و توسعه می یابد. یک خانواده شاد از افراد و اعضای شاد تشکیل شده است. اعضائی که همدیگر را دوست دارند و این دوست داشتن ها، خانواده را همچون بک باغچه کوچک از گل ها سرشار و فضای آن را عطرآگین می کند
به شعر زیر توجه کنید و ببینید که این مضمون ساده با چه معیاری شادی خانواده را توضیح و تفسیر می کند

 I love mother*; she loves me.
We love daddy*, yes sirree;
He loves us, and so you see,
We are a happy family
I love sister*; she loves me.
We love brother*, yes sirree;
He loves us, and so you see,
We are a happy family.

در ادبیات فارسی اندیشمندا ن ما چه در ادوار بسیار کهن و چه در دوران معاصر بر حضور عنصر شادی در زندگی توجه فراوان داشته اند.
فردوسی که بیش از هرچیز به اطوره سرائی و زنده کردن ریشه های زبان فارسی همت گمارده است باز از این مهم غافل نبوده است آنجا که می گوید
بیا  تا  به  شادی  دهیم  و خوریم
چو   گاه    گذشتن    بود   بگذریم
چه  بندی  دل  اندر  سرای  سپنج
چه نازی به گنج و چه نالی زرنج

مولانا، فرزانه ادبیات ایران عشق را پایه و مایه شادی کردن می داند و چه زیبا گفته است
جنتی كرد جهان را ز شكر خندیدن
آن كه آموخت مرا همچو شرر خندیدن
گر چه من خود ز عدم، دل خوش و خندان زادم
عشق آموخت مرا شكل دگر خندیدن


در زیر رازهای یک خانواده شاد که چتدان هم سخت نیستند آودره می شوند

یک - همدگیر شاد کنید و از همدیگر لذت ببرید
جوهر یک خانواده شاد این است که آنها با افزودن انرژی های مثبت در خانواده همدیگر را " به اوج " می برند و خوشحال می کنند. یک تقدیر کوچک ، یک سلام صمیمانه، یک یاداشت یا پیام تفلفنی شادی آور ، یک گل رزِ ، یک آغوش کوتاه ، یک لبخند گرم و یا یک نگاه آکنده از مهربانی کافی است تا شادی بر همه خانواده سایه انداخته و غم رخت بربندد. برای شاد بودن و یا شاد شدن یک خانواده ایزارهای زیادی لازم نیست. گاه تنها حضور گرم ما در سکوتی آرام بخش و بی آلایش می تواند شادی را صد چندان کند
شادی و مهربانی و همدلی و پیوستگی یک خانواده شرایطی است که آنها خود ایجاد می کنند و از بیرون به آنها عرضه نمی شود.
یک خانواده شاد ازسلامتی روحی و جسمی هم برخودرار است. شادی عامل سلامتی و موجب طول عمر است.
اکنون ببینیم چه راز و رمزهائی ورای شادی یک خانواد وجود دارد و یک خانواده شاد چگونه همزیستی خود را سامان داده است

دو - در روایت های روزانه و جریان فعالیت های اعضای خانواده حضور داشته باشید
از بچه ها بپرسید مدرسه و یا کار چطور بوده است. از همسرتان جویای روزی که در انتهای آن هتسید باشید. یک رپسش ساده و یک روایت کوتاه از آنچه که در طول روز گذشته است هم شما را در جریان تولیدات ذهنی و فیزیک خانواده قرار می دهد و هم دست انداز ها و مشکلات احتمالی را برای شما برجسته می کند. با اشراف بر روند فعالیت های روزانه اعضای خانواده می توانید به سطح انرژی ها و سمت و سوای عاطفی اعضا پی ببرید. مثلا اگر یکی از فرزندان شما نمره عالی در امتحانش گرفته است، جای تقدیر و توجه دارد. اگر همسرتان با مدیر خود و یا همکارانش درگیر بوده است خوب است که پشتیبانی شود و مجال پیدا کند که با یک دیالگوگ کوتاه با شما یک تهویه روحی و احسای به وجود اید تا انرژی های منفی تخلیه شده و بار ذهنی ایشان کاهش یابد. خانواده همانند یک باغچه ایت همه احتیاج به آبیاری و دادن کود و غدا دارد و هم باید عاف های هرز و آفات متخلف را از میان برداشت تا گلها بشکفند و درخت ها به میوه بنشینند
.
سوم - ازدواج و زندگی با همسرتان را در اولویت شماره یک قرار دهید
هیچ چیزی مهمتر از رابطه شما با شریک زندگی تان نیست. پژوهشگران علم روانشناسی اجتماعی و رفتارشناسی کاربردی می گویند در اکثر خانواده ها فرزندان در صدر الویت ها قرار می گیرند و این داشنمندان بر این باروند که چنین رویکردی به سود خانواده نیست. روابط شما با همسرتان ستون و زیربنای همه خانواده است. این رابطه سکوی همه رابطه های دیگر و مبنای سلامتی و شادی خانواده است. همه امیدها و انتظارات نهایتا در والین گره می خورد و میزان شادی و یا اندوه والدین از یک سو و میزان مهرورزی و صمیمیت آنها با یکدیگر از آن سو باعث می شود که فرزندان هم مستقیما از این فضا تأثیر گرفته و شاد و یا اندهگین باشند. از اینها گذشته هدف از همزیستی و ازدواج و زندگی مشترک پیش از هرچیز تأمین خوشبختی و شادمانی خود زوج است و نه اطرافیان( حتی فرزندان). پس ابتدا نیازهای خودتان را در اولویت قرار دهید تا بتوانید بشش - ا انرژی کافی و رضایت خاطرتمام به فرزندا تان بپردازید

چهار- نان را با هم تقسیم کنید. با هم سر سفره بشینید و غذا بخورید
خانواده ای که با هم غذا می خورد با هم می ماند. به همین سادگی است. شام های خانواده و حضور بر سر میز غذا بسیار اساسی و مهم است. بی دلیل هم نیست که بسیاری از حرف ها سر همین میز غذا زده می شود و بسیاری از خاطره ها هم در چنین موقعیت هائی ساخته می شود. میز غذا کانون تجمع و همگرائی خانواده است. خوردن ساندویچ سر راهتان به خانه و یا برداشتن بشقاب غذا و رفتن جلوی تلویزیون و یا کامپیوتر گامی به سوی انحلال و تجزیه فضای همبسته و پیوسته خانواده است و بافت عاطفی و احسای خانواده را سست و آسیب پذیر می نماید.
پنج - در گروهای کوچکتر با هم باشید
جمع شدن خانواده دور میز غذا و یا هنگام دیدن یک فیلم، فواید و جاذبه های خوذ را دارد اما اعضای خانواده نیاز دارند در گروهای کوجکتر هم با یکدیگر باشند. خواندن قصه های شبانه هنگام خواب رفتن کودکان و یا همخوانی یک رمان با فرزندان در سنین بالاتر همه مواردی هستند که در آنجا بخشی از اغضای خانواده به هم نزدیک تر می شوند.
شش -خانواده را پیش از دوستان قرار دهید
وقتی که در خانواده هیچ اتفاق مهمی نمی افتد و هیچ هیجانی وجود ندارد آن وقت نظرها و نگاه ها به بیرون جلب می شود و دوستان مهم تر می شوند. در درون خانواد می بایست یک همه جانبه گی در فعالیت ها و تأمین نیاز های تفریحی و غیره وجود داشته باشد تا اعضای خانواده به بیرون کشیده نشوند. ملاقات دوستان بخش مهمی از زندگی اجتماعی است ام معاشرت با بیرون از خانواده نباید جایگزین خانواده شود.
هفت - فعالیت های بعد ازمدرسه را کم کنید
در پاره ای از خانواده ها فعالیت های بیش از اندازه ای در اوقات خارج مدرسه انجام می شود. پدر و مادر نقش راننده خصوصی به خود گرفته و فرزندان خیلی کم با هم هستند. فعالیت های فوق مدرسه هم بچه ها را خسته و کلافه می کند و هم وقت کمی برای بودن همه اعضای خانواده با هم باقی می گذارد. فعالیت های بیش از حد فرزندان را دچار استرس کرده هم به سلامتی آنها آسیب می زند و هم حتی فراگیری شان را به دلیل فشار ذهنی زیاد کاهش می دهد. فرزندان ما تنها یک بار می تواند نوجوانی و جوانی و دوران قبل از بزرگسالی را تجربه کننده. بگذاریم از زندگی لذت ببرند و برای این کار زمان نیاز دارند. فرزندان دچار استرس شاد نیستند و یک خانواده برای حفظ شادی و ارامش نیاز دارد فعالیت های بعد از مدرسه را در حد عملی و قابل قبولی نگه دارد. در بیشتر موارد خانواده های بسیار سخت گیر می خواهند فرزندانشنان به جائی برسند که خود نرسیده و برای همین فرزندان را زیر فشار اموزش های عمومی و هنری و غیره قرار می دهند و جوانی آنها را می سوزانند
هشت - .