خود کشی یک بحران اجتماعی رو به افزایش در ایران خودکشی پدیده ای چند جانبه، با صورت های گونگون و دلایل و ریشه های متفاوت است. خود کشی در جوامع صنعتی با استانداردهای اجتماعی و فرهنگی پیشرفته گونه های دیگری دارد. در جوامع در حال توسعه می بایست به عواملی که ریشه در دوران گذار از سنت به مدرنیته هستند و نیز به پدیده " رشد ناموزون" توجه نمود. علل شناخته شده خودکشی در دنیا عوامل روحی و روانی بیماری هائی نظیرافسردگی، بیماری دوقطبی، اسکیزوفرنی، اختلال شخصیت، اضطراب های درمان ناپذیر یا سخت درمان، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، ابتلای به سرطان و بیماری های علاج ناپذیر، آسیبهای ناشی از ضربه های روحی سخت مثلا در جنگ ها و سوانح طبیعی بزرگ که موجب مرگ ناگهانی اعضای خانواده می شود (بیماری پی تی اس دی) از علل شناخته شده خودکشی هستند عوامل اجتماعی و اقتصادی گاه عوامل استرس آور بلندمدت نظیر پروسه طولانی پناهچوئی، نپذیرفته شدن در امر مهاجرت، بحران های مالی، بیکاری و یا بیکار شدن. جدائی های غیر منتظره زندان و شکنجه و تجربه موارد تحقیرکننده نظیر تجاوزات جنسی از عوامل خودکشی هستند. در سطح اروپا، دوعامل فشار اقتصادی و نبود شبکه اجتماعی پشتیبانی کننده به عنوان دو فاکترو بسیار مهم در بروز خودکشی در میان جوانان شناخته شده اند علل هستی شناسانه بخش بسیار کمی از خودکشی ها به دیدگاه های فلسفی و نگاه فرد به جهان و زندگی بر می گردد. یعنی فرد احساس می کند که اساسا همه داستان خلقت انسان، زندگی و سختی هایش را بیهوده و بی نتیجه می دانند و نمی خواهند در سمانه ای که اساس آن را نفی می کنند زنده بمانند. این نوع از خودشکی ها را خودکشی به دلایل اگزیستانسیالیستی می نامند
مکانیزم های فیزیولوژیکی توضیح دهنده خودکشی در یک کار پژوهشی که توسط چند پژوهشگر سوئدی در دانشگاه لوند صورت گرفت نشان داده شده است که عوامل استرس زا، افسردگی و اضطراب و اختلال خواب و مجموعه عواملی که منجر به تصمیم به خودکشی در فرد می شوند قبل از آن موجب یک فرآیند التهابی در مغز شده و غلظت و تعادل هورمون های مهمی از جمله گلوتامین و کتامین را به هم می زنند. این یک نتیجه پژوهشی بسیار جدید و مهم است که می تواند در تولید داروهای موثرتری برای درمان افسردگی مورد استفاده قرار گیرد. خودکشی در ایران شاید در میان مشکلات ریز و درشت اجتماعی در ایران، مثل اعتیاد و فحشا و طلاق، خودکشی رقم چندان چشمگیری نداشته باشد اما این معضل وجود دارد و آمار خودکشی در بین زنان و جوانان ایران رو به افزایش است. ایران سومین کشور جهان است که در آن آمار خودکشی زنان افزایش می یابد و در حال پیشی گرفتن از آمار خودکشی مردان است. رتبه های اول و دوم را در این زمینه کشورهای چین و هندوستان دارند. در کلیه کشورهای دنیا در برابر هر سه مرد که در اثر خودکشی می میرند، یک زن از این طریق جان خود را از دست می دهد. در ایران نه تنها سطح مطلق خودکشی ها از نظر آماری افزایش چشمگیری داشته است بلکه شیوه های خودکشی نیز در تاریخ معاصر ایران و در چنین سطحی بی نظیر هستند. خودکشی در همه گروهای اجتماعی برخلاف تصور مسئولین و حتی جامعه شناسان، خودکشی تنها در طبقات فرودست جامعه و یا بیکارانی که در تنگنای اقتصادی گرفتارشده اند رایج نیست بلکه حتی در جوانانی که مشغول به تحصیل هستند مثلا در میان دانشجویان نیز ابعادی بی سابقه دارد. خودسوزی درمیان زنان بیشتر اما خودکشی در میان مردان رایج تر است در نشستی که خردادماه ۱۳۹۴ در دانشکده علوم اجتماعی تهران برگزار شد، زهرا حضرتی، استاد جامعهشناسی گفت که زنان ایرانی رتبه اول «خودسوزی» را در خاورمیانه دارند. اگرچه آمار دقیقی نه از میزان خودکشی و نه از تعداد خودسوزی موجود است. اما بنا به آمارهای رسمی میزان مرگ بر اثر خودکشی میان مردان بالاتر از زنان است، اما زنان بیش از مردان اقدام به خودکشی میکنند. آماری که در سالهای اخیر رو به فزونی نهاده است. به گفته پروین بختیار نژاد پژوهشگر امور زنان، پدیده خودسوزی میان زنان در استانهایی مانند ایلام، لرستان، کهگیلویه و بویر احمد، آذربایجان شرقی و غربی، ترکمنهای گلستان و بوشهر بیشتر دیده میشود. اما در این میان، آمار خودسوزی زنان در ایلام بیش از سایرین است و به «فرهنگ غالب» این منطقه تبدیل شده اما همچنان اطلاعرسانی از این امر از جمله خط قرمزهای جمهوری اسلامی به حساب میآید. مساله خودسوزی زنان خصوصا در ایلام محصول عواملی همچون فقر، اعتیاد، مشکلا روحی و به ویزه اختلافات خانوادگی است. حضرتی با اشاره به جایگاه زنان ایرانی در میزان خودسوزی در خاورمیانه، تاکید می کند که «بازتولید کلیشههای جنسیتی» از جمله عوامل آن هستند که زنان را بیش از مردان به سوی این روش خودکشی جلب میکنند: «۴۰ درصد از علل خودکشیها به خودسوزی تعلق دارد. فرودستی جنسیتی به لحاظ سابقه تاریخی از نظام طبقاتی قدمت بیشتری دارد و ریشهدارتر است. در جامعه شکارگر، مردان از موقعیت برتری برخوردارند.» او همچنین «عدم آگاهی یا پایین بودن سط آگاهی زنان، ازدواج اجباری یا پیش از موعد، فقر، تجاوزات جنسی و مشکلات روانی» را از جمله عواملی میداند که باعث خودسوزی زنان است. بختیارنژاد در مقابل اظهارات حضرتی ، به سطح آگاهی زنان ایرانی از حقوق خود در مقابل زنان در سایر کشورهای خاورمیانه اشاره میکند: «اینکه زنان ایرانی رتبه اول خودکشی و خودسوزی را در خاورمیانه داشته باشند، زیاد هم دور از ذهن نیست. زنان ایران از سطح آگاهی بالایی نسبت به دیگر زنان منطقه برخوردارند اما از آنجایی که این آگاهی با بنبستهای قانونی و اجتماعی مواجه میشود و به تغییر شرایط نمیانجامد، به ابزاری برای رنج بیشتر آنها تبدیل شده. خودسوزی؛ یک اعتراض در آخرین آماری که سازمان پزشکی قانونی ایران درباره میزان خودکشی منتشر کرده، در ۹ ماه نخست سال ۹۲ روزانه بیش از ۱۱ نفر به زندگی خود پایان دادهاند. یعنی ۳۱۲۵ نفر تنها در ۹ ماه که از این آمار ۹۸۲ نفر زن بوده و ۲۱۴۳ نفر مرد بودهاند. از سوی دیگر به گفته حسین اسدبیگی، رییس اورژانس اجتماعی ایران از ۱۲۶۷ مورد تماس تلفنی در این رابطه ۸۰۰ مورد مربوط به زنان و ۴۶۰ مورد به مردان مربوط است. همچنین از ۶۶۰ مراجعه مرتبط با خودکشی ۱۴۵ مراجعهکننده مرد و ۵۱۵ مراجعهکننده زن بودهاند. این مقایسهی آماری نشان میدهد که اگرچه خودکشیهایی که به انجام میرسد در مردان بیشتر است اما اقدام به خودکشی زنان آمار بالاتری دارد. خودسوزی به عنوان روشی برای خودکشی نوعی «اعتراض» و «انتقامگیری» از اطرافیانیست که خشونت را اعمال کردهاند. فرد خود را مقابل دیدگاه دیگران به آتش میکشد تا «خشم» خود را نسبت به خشونتی که علیه او اعمال شده، نشان دهد. اما این رفتار به الگویی برای کودکان نیز تبدیل شده است: «حتی کودکان ۹ تا ۱۲ ساله نیز خود را به آتش میکشند.» هر ساله تعدادی از کودکان در بازیهای خود با تقلید از آنچه در خیابان میبینند، یعنی خودسوزی، تن به آتش و در نهایت جان میسپارند. انتخاب خودسوزی برای پایان یک زندگی را اما شاید بتوان از دردناکترین روشها دانست. فردی که خود را به آتش میسپارد، سوخته شدن گوشت تن خود را تا چند ثانیه میچشد و اگر در این میان پشیمان شود، راه به جایی ندارد. اما در صورتی که فرد از این نوع مرگ رهایی یابد، هر بار نگاه به آینه یادآور دردهای جسمی و روحیاش خواهد بود؛ مسالهای که شاید تا مرگ طبیعی نیز او را رها نکند. خودسوزی چنان دردناک است که حتی یکی از استادان دانشگاه علوم پزشکی ایلام پیشنهاد داده بود که زنان به جای خودسوزی، «گچ» بخورند تا با بسته شدن راه تنفسیشان بمیرند و درد کمتری را متحمل شوند. خودسوزی در سکوت خبری آمار مشخصی از میزان خودسوزی در شهرهای مختلف ایران در دست نیست. مسوولان جمهوری اسلامی معتقدند که انتشار هرچه بیشتر اخبار مربوط به خودکشی و خودسوزی باعث شیوع بیشتر این امر در جامعه میشود، در حالیکه عدم انتشار و پرداختن به این پدیده اجتماعی نه تنها آمار خودکشی و خودسوزی را کاهش نداده، بلکه طبق آمار، خودکشی افزایش نیز داشته و شیوع آن را امروز میتوان در خودکشیهای ملاءعام مشاهده کرد. اخباری از این دست که هر از گاهی منتشر میشوند: «زنی خود را از بالای برج میلاد به پایین پرتاب کرد»، «زنی خود را جلوی قطار مترو انداخت»، «زنی خود را از پل عابر پیاده حلقآویز کرد»، «دختری دانشجو با پریدن از ساختمانی بلند خود را کشت» یا «زنی خود را شعلهور ساخت.» به گفته یک پرستار در ایلام، در بیشتر مواقع عل مرگ را “سانحه” ثبت میکنند؛ چراکه در صورت ثبت واقعیت، آمار بسیار بالا میرود. در سکوت خبری درباره خودکشی و خودسوزی اما نمیتوان جامعه را نادیده گرفت. این مساله همچنان در جامعه ایران یک تابو شناخته میشود و افراد مختلف از ابراز دلیل واقعی مرگ اعضای خانواده خود سر باز میزنند. اما سکوت پیرامون خودکشی و خودسوزی عاملی مذهبی نیز دارد که در بسترهای مذهبی بیشتر خود را نشان میدهد. از دیدگاه اسلام که مذهب رسمی کشور و بخش بزرگی از جامعه است، خودکشی یک «گناه کبیره» محسوب میشود که فرد جان باخته «مورد بخشش خداوند قرار نخواهد گرفت.» بسیاری نیز به شکل سنتی خودکشی را مساوی با «آبروریزی» میدانند. این دیدگاه باعث شده که خانوادهها نیز این سکوت را همراهی کرده و به آن دامن زنند. درر همین چند ثانیهای که صرف خواندن این نوشتار کردید، چندین نفر در جهان به زندگی خود پایان دادند. بنا به آخرین آمار، میزان خودکشی که توسط سازمان بهداشت جهانی در سپتامبر سال گذشته منتشر شد، هر ۴۰ ثانیه یک نفر دست به خودکشی میزند و به گفته مارگارت چان، رییس این سازمان به طور تخمینی سالانه «بیش از ۸۰۰ هزار نفر» اقدام به خودکشی میکنند. اما به ازای هر مرگ ناشی از خودکشی، چندین «اقدام به خودکشی» نیز وجود دارد. پدیدهای اجتماعی که جهان را به خود مشغول کرده و باعث شده تا این سازمان هدف خود را کاهش ۱۰ درصدی آمار خودکشی در سال ۲۰۲۰ تعیین کند. اما این آمار «خودسوزی» را به تفکیک مشخص نکرده است؛ چراکه آماری در این زمینه موجود نیست.